چنگي بنشان با تارم؛ بنوازم و بيدارم كن!
با نم نم انگشتانت، از زمزمه سرشارم كن!
لالايي آن پنج انگشت، تا خواب، مرا ميكوچاند!
بالين به سرم نزديك است؛ بنوازم و بيدارم كن!
تو پاكتر از باراني، بر رشتهي من ميراني.
آنگونه كه خود ميداني؛ يغمايي اسرارم كن!
من خواب تو را ميبينم؛ شيرم، شكرم، شيرينم!
از نوش مرا آكندي؛ كندوي خودانگارم كن!
آيينهی جانبينم من؛ بيرنگم و رنگينم من!
راز تو ز من پنهان نيست؛ نازم كن و بسيارم كن!
آن وعده كه با من كردي، الحق كه بجای آوردي.
با ياد سه تارت از خاك، بردارم و بر، دارم كن!
شعری که خواندید، غزل «بردارم و بر دارم کن» سروده قدمعلی سرامی است. برای خواندن غزلهای دیگری از دکتر قدمعلی سرامی کلیک کنید.