

یک کتاب، چند کتاب
(پیرامون کتاب از رنگ گل تا رنج خار)
دکتر محمدجعفر یاحقی
استاد دانشگاه فردوسی مشهد، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی
آدمهای یک کتاب را در زندگی کم ندیدهایم. بعضی هستند که در طول حیات خود بیشتر از یک کتاب نمیتوانند تولید کنند که تازه آن هم باید به خرج خودشان چاپ کنند. آدمهای دیگری هم هستند که تمام توان خلاقیت خود را با انگیزهای مشخص در مسیر خلق یک اثر به کار میگیرند و آرشوار جان خویش را بر چلهی کمان اثری میگذارند و به مرزهای بشریت پرتاب میکنند.
مؤلفان یک کتاب از دستهی اول را حتماً در اطراف خود دیدهاید، مجموعه شعرهای خودش را با زحمت و هزینه بسیار چاپ کرده و بعد هم روی دستش مانده و ناگزیر است به این و آن بهموقع و بیموقع هدیه بدهد. شاید بخش قابل توجهی از کتابهایی که بیضابطه در روزگار ما چاپ میشود و کاغذ و سرمایهی این سرزمین را بیرحمانه بر باد میدهد، از این دست کتابهای آدمهای یککتاب باشد. دوستی سرشناس از خانوادهی شعر که اینگونه کتابهای اهدایی در کتابخانهاش آماده کرده بود، به طنز به آنها عنوان «جنگ المهملات» داده بود. در کتابخانهی اغلب آدمهای سرشناس، اگر راه براه دور نریخته باشند، از این جنگ المهملاتها هست.
نوع دوم آدمهای یک کتاب نوابغی هستند که یکدل و یکجهت نبوغ و خلاقیت خود را مدت العمر با نگاه به یک نقطهی مشخص و با هدفی روشن بر سر یک کار میگذارند و تا پایان راه پیش میروند و اثری میآفرینند، زمان و مکان را در مینوردند و نام خود را با خلق تنها یک اثر در پهنهای وسیع جاودانه میکنند. از گذشتگان فردوسی از آن یککتابهای هدفدار است که جان خویش را بر چلهی کمان شاهنامه گذاشت و آن را به مرزهای جاودانگی ایران پرتاب کرد. دیوان حافظ هم که در روزگار خودش یک شاهنامهی کوچک بود، همین کار را کرد. در قلمرو نثر فارسی تاریخ بیهقی، اگر همین وجود ناقص را به از عدم صرف بدانیم و بدان به عنوان اثری کامل بنگریم، چنین وضعی پیدا میکند.
مؤلفانی هم هستند که از میان کتابهایشان یکی به شهرت کافی میرسد و نام و اعتبار آنها را در همه جا میگستراند. این نه بدان معنی است که دیگر آثار آنها از وجاهت علمی و اعتبار چندانی برخوردار نیست یا وقتی و عمری صرف تنظیم آنها نشده است؛ بلکه باید رمز توفیق این اثرشان را در مجموعهی شرایطی جستجو کرد که هنگام تألیف برایشان فراهم بوده است. این شرایط میتواند به صورتهای گوناگون برای مؤلفی فراهم آید: تجربهی کافی برایش حاصل شده باشد؛ موضوعی و زمینهای به صورت ویژه نظر او را به خود کشیده باشد؛ اسباب و لوازم پژوهشی یا آفرینشی به دلایلی برایش فراهم شده باشد؛ انگیزهی بالایی برای خلق اثری در وجودش سر برآورده باشد، از روزگار و زمانهی خویش بتواند درک بالایی حاصل کند و بدان پاسخ دهد و…
از پیشینیان مثنوی مولانا در میان آثار او همین وضع را دارد چنانکه حدیقهی سنایی هم قبل از مثنوی، در عالم عرفان توانسته است به نیازی مبرم پاسخ گوید و کثیری از آن جمله، ملای روم را به دنبال خودش بکشاند. همهی آثار مولانا غیر از مثنوی در جای خود از اهمیت بالایی برخوردار است که اگر مثنوی با اعتباری که در زبان فارسی به دست آورده، نمیبود، آنها هم در جای خود میدرخشید و هم قصاید و غزلیات و حتی دیگر مثنویهای سنایی در مقایسه با اشباه و نظایر خود میتوانست اهمیت و جایگاه خاص خود را داشته باشد.
در روزگار ما هم کم نیستند کسانی که یکی از آثارشان به دلایلی بر بقیه پیشی میگیرد و در مسیر بلند نام کردن پدیدآورندهی آن نقش بارزتری ایفا میکند، به طوری که همواره در تداول دوستداران خود بدان شناخته و حتی خوانده میشوند. تا آنجا که گاه میتوان آن اثر را به عنوان لازمه شخصیت و شاخص نامشان در دنیای کتاب و کتابخوانی به یاد آورد. در عالم نویسندگی: هدایت و بوف کور، جمالزاده و یکی بود یکی نبود، آل احمد و مدیر مدرسه، دانشور و سووشون، مرادی کرمانی و قصههای مجید و در عالم تحقیق: بهار و سبکشناسی، ذبیحالله صفا و تاریخ ادبیات، زرینکوب و دو قرن سکوت، مینوی و تصحیح کلیله و دمنه، شفیعی کدکنی و صور خیال در شعر فارسی، پورنامداریان و رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی، ابوالحسن نجفی و غلط ننویسیم، از این زمرهاند.
در حوزههای آکادمیک، اغلب انتظار این است که رسالهی دکتری افراد دانشگاهی در میان دیگر آثار آنان به چنین جایگاهی دست پیدا کند. انتظار بیجایی هم نیست برای آنکه رسالهی دکتری در واقع کار مشترک دانشجو در بالاترین سطح آکادمیک و هیأت داوران رساله به عنوان برگزیدگان تخصص در همان حوزه باید تلقی شود و چنین ترکیبی در عالم تألیف خارج از این چهارچوب کمتر اتفاق میافتد. به برخی از رسالههای روزگار خودمان نگاه نکنید که به صورت فله و انبوه در دانشگاههای خودرو و خلقالساعه دهها مورد آن به نام استاد راهنمای واحد تولید میشود و طرز تهیهی آن را هم در پیادهروهای خیابان انقلاب و بنگاههای تولید تحقیق، رسالهی دکتری، پژوهش، پروپوزال، مقالةای اس آی، پایکاران و دلالان و دستفروشان علم و تحقیق دایماً جار میزنند!
به مطلب بازگردیم: از میان پدیدآورندگان نسل دوم، نام قدمعلی سرامی هم با کتاب از رنگ گل تا رنج خار، با زیرعنوان «شکلشناسی قصههای شاهنامه» که نخستین بار در سال 1368 چاپ و منتشر شد، در زبان شاهنامهدوستان و قاطبهی کتابخوانان حوزههای آکادمیک افتاد. از رنگ گل تا رنج خار از زمره همان رسالههای دکتری بود که در دانشگاه تهران با مراقبت هیأت داوران ذیربطی که هنوز گرفتار کمیتزدگی سالهای اخیر نشده بودند، دفاع شد و به دلیل نیازی که به نشر آن بود، بلافاصله زمینهی چاپ آن فراهم گردید.
پژوهشهاي بيش و كمي كه در طول تاريخ ادب فارسي پيرامون شاهنامه و در قلمروهای فردوسيشناسي تا آن زمان صورت گرفته بود، نه تنها آن روز که تا همین امروز همواره در برابر عظمت سر بر آسمان سودهی كاخ بلند نظم پارسي ناچيز و خوارمايه جلوه كرده است. آيا شاهنامه آن قدر بزرگ و بركشيده و گردن افراخته است كه كسي را ياراي نزديك شدن به آن نيست، چه رسد به رسيدن و بر شدن به كنگرهی آسمانفرساي بناي بيگزند استاد توس؟ و يا پژوهندگان روزگار ما و اعصار پيش از آن را مجال و مايهی آن نبوده و نيست كه در قبال رنج سي سالهی دهقان سرفراز خراسان، متاعي در خور عرضه كنند؟
شايد همين امر سبب شده باشد كه بيشتر فردوسيدوستان و شاهنامهپژوهان ترجيح دادهاند همّ خود را منحصراً به گوشهاي يا حتي داستاني مستقل از شاهنامه مصروف كنند و تن به توفان درياي ناپيداكرانهی بهیننامهی باستان ندهند.
كتاب از رنگ گل تا رنج خار، شكلشناسي قصههاي شاهنامه كه نخستین بار در دههی شصت با سي + 1087 صفحه به سرمايهی شركت انتشارات علمي و فرهنگي (تهران، 1368) به زيور چاپ آراسته شد و بعد از آن هم بارها تجدید چاپ گردید، از آن معدود آثاري است كه بیمحابا پهنهی پنجاه و چند هزار بيتي شاهنامه را يكباره در نورديده و كل حماسهی ملی ایران را از يك چشمانداز برتر در مطالعه گرفته است. مؤلف شاهنامهشناس اين كتاب دكتر قدمعلي سرامي نخستين پژوهش جدي و پردامنهی خود را به همين مهم اختصاص داده و انصاف را كه بهخوبي از عهده برآمده است. در اين كتاب داستانها و كردارهاي شاهنامه كه به عبارتي سراسر حماسه ملي ايران را ميپوشاند، از ديدگاه شكلشناسي (Morphology) و با توجه به جنبهها و جوانب داستاني آن مورد بررسي، سنجش، مقايسه و استنتاج قرار گرفته است. شکلشناسی اساساً از حوزهی زیستشناسی وام گرفته شده است و استفاده از آن در علوم انسانی عاریتی است. در اصطلاح زیستشناسی مورفولوژی علم به اشکال جانوران، گیاهان و کانیهاست و در حوزهی علوم انسانی بخشی از دستور زبان که اشکال واژهها و قوانین حاکم بر ساختهای دستوری را بررسی میکند (سرامی، 1368، 3)، در این جا هم منظور نويسنده از شكلشناسي عبارت است از تحقیق در ساختار داستانها و آشنایي با اشكال و گونههاي آن. به عبارت ديگر مراد وی از شکلشناسی، هر نوع تقسيمبندي است كه بتواند آثار ادبي را بر اساس مشخصههايي از يكديگر ممتاز و مشخص كند. بنابراين شكلشناسي هم در كل ادبيات يك ملت امكانپذير است و هم يك نوع يا يك اثر ادبي مستقل را ميتوان از این دیدگاه در مطالعه گرفت.
در اين كتاب، شاهنامه به عنوان يك اثر مستقل ادبي و نمايندهی يك نوع ادبي مهم (حماسه) نيز هست که با حوصلهی تمام مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. در فصل اول حدود و تعاريف شكلشناسي مورد بحث واقع شده و در پانزده فصل بعد به ترتيب از داستان و غير داستان طبقهبندي داستانها، نگاهي به شاهنامه به عنوان يك داستان بزرگ، مقدمهی شاهنامه و مقدمات داستاني آن، درخت و داستان، هنر بزرگ داستانهاي مكرر، گفتار در داستانهاي شاهنامه، كردار در داستانهاي شاهنامه، پندارهاي داستانها، قهرمانان، زمان و مكان، منطق داستانها، شگردهاي داستانپردازي و مناسبات اجزای داستانها با يكديگر، سمبوليسم در داستانهاي شاهنامه و سرانجام هفتخانيها سخن به ميان آمده است. در اغلب فصول شانزده گانه، شاهنامه به عنوان يك كل و مجموعهاي منسجم پيش چشم نويسنده قرار گرفته و در بسياري موارد به شايستگي حوادث و قهرمانان و كردارها و پندارها و حتي عوامل دروني و مكانيسمهاي رشد و گونهگوني رويدادها از طول و عرض، حالت تطبيقي و سنجشي به خود گرفتهاند.
در فصول هشتم و نهم به ترتيب گفتارها و كردارهاي شاهنامه با توجه به موارد متعدد و متنوع با دقت دستهبندي شده و گونههاي گفتار و كردار در همهی داستانها مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده براي سهولت امر مطالعه و به ضرورت بازگشتهاي گونهگوني كه به داستانها به طور كلي و جنگها و كردارها به طور اخص مي شود، هم داستانها و هم جنگهاي شاهنامه را احصا كرده و با بر شمردن 61 داستان و داستانک فهرستي اجمالي و در مورد جنگها و رویدادهای نظامی فهرستي تفصيلي به دست داده و براي هر كدام شمارهاي مخصوص معين كرده است به طوري كه هر جا بازگشتي به اين نمونهها ضروري مينموده است، تنها با ذكر شماره از آنها ياد شده است، با توجه به اين تقسيمبندي و بحث و بررسي دربارهی انواع كردارهايي كه پس از آن آمده اين فصل يكي از طولانيترين و در عين حال پرمطلبترين فصول كتاب شده است.
مبناي تحقيق نويسنده، شاهنامهی 9 جلدي چاپ مسكو بوده و همه جا به هنگام ذكر مأخذ علاوه بر شمارهی جلد و صفحه به منظور دقت بيشتر و سهولت كار جوينده، شمارهی بيت يا ابيات مورد نظر هم داده شده است. نام كتاب از اين بيت فردوسي گرفته شده كه:
چنين پروراند همي روزگار فزون است از رنگ گل، رنج خار
به همین اعتبار نويسنده بر آن است که شاهنامه منظومهاي است كه زيربناي فلسفي آن اصالت رنج آدميزادگان بوده است.
به طور كلي در اين كتاب شكلشناسي در مفهوم وسيع آن مورد نظر بوده و نويسنده با حوصله و دقت نظر و متدولوژي خاصي كه در تدوين آن به كار گرفته از مسائل و موضوعات بسياري در شاهنامه سخن گفته است که تا آن زمان به این تفصیل بدانها پرداخته نشده بود. خوشبختانه در موارد بسياري از آنها ديدگاههاي نو و برداشتهايی مطرح شده که تا آن روز نو بوده است و به حق بايد گفت اغلب پژوهندگان بعدي و خوانندگان شاهنامه و دوستداران فردوسی توسی و دلدادگان حماسهی ملی ایران را به کتاب خود نیازمند کرده بود به طوری که در اغلب کتابها و مقالات بعدی مورد مراجعه بوده است. علاوه بر این همهی کسانی که بعد از آن تاریخ آثار دیگر ادبی ما و به ویژه منظومههای داستانی فارسی را از نگاه شکلشناسی مورد بررسی قرار دادهاند از رجوع به این کتاب بینیاز نبودهاند. دستهبندی کار و کردار قهرمانانی که در طول پنجاه و اند هزار بیت شاهنامه حضور یافته و هرکدام در قالبی خاص ایفای وظیفه کردهاند، با همهی ناهمگنی از نگاه شکلشناسی در مسیری مشابه حرکت کردهاند که تنها در یک بررسی علمی میتوانند در کنار هم مطرح شوند. در این پژوهش در روزگار خود نکتههای تازهای مانند بحث از طنزها و گواژههای شاهنامه (270 به بعد)، اهمیت نخچیر در داستانهای شاهنامه (ص 172)، اشارههای بسنده و درخور به صوفیه و تصوف و نوع ارتباط آن با شاهنامه (221) مطرح شده بود که هرچند امروز دیگر حرف تازهای نیست اما تا چندین سال برای پژوهشگران بعدی کارگشا بوده است. این که در یک پژوهش آکادمیک، محققی به این نتیجه برسد که شاهنامه کتاب مکارم اخلاق است (ص 40) و یا نتیجهها و مقدمات داستانها در جریان حوادث چه تأثیری دارند (ص 151 به بعد) و بتواند دلایل کافی برای نظر خود بیاورد، در مجموع میتواند وزن و اهمیت کار او را نزد محققان بعدی بالا ببرد. البته گستاخیهای پژوهشی نویسنده و اطمینانی که به رأی و نظر خود داشته سبب شده که گاهی به طرح ادعاهایی محل تأمل از قبیل این که فردوسی از نقل اسطوره رویگردان است (ص 351) نیز بپردازد.
بر سر هم کتاب از رنگ گل تا رنج خار در طول نزدیک به سه دهه که از تولید آن میگذرد توانسته است به عنوان یک کتاب مطرح هم با نام نویسنده خود قرین شود و او را به داشتن خود نامبردار کند. و هم تأثیر لازم را در جایگاه یک کتاب توفیقمند در مسیر شاهنامهپژوهی بر جای بگذارد. مؤلف قبل و بخصوص بعد از این کتاب آثار دیگری هم به بازار نشر هدیه کرده است اما بحق باید گفت که همگان قدمعلی سرامی را با کتاب از رنگ گل تا رنج خار میشناسند.
آنچه خواندید مقاله «یک کتاب، چند کتاب» به قلم دکتر محمد جعفر یاحقی پیرامون کتاب «از رنگ گل تا رنج خار» بود. برای خواندن دیگر مقالات پیرامون زندگی و آثار دکتر قدمعلی سرامی، کلیک کنید.
کوتاه دربارهی قدمعلی سرامی
قدمعلی سرامی استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر و پژوهشگر ایرانی در حوزهی زبان و ادبیات فارسی است. او در ۸ بهمن ۱۳۲۲ در شهر رامهرمز به دنیا آمد و دکتری خود را در ادبیات پارسی در سال ۱۳۶۵ خورشیدی دریافت کرد. تاکنون از او دهها کتاب در زمینههای مختلف پژوهشی، شعر، کودک و نوجوان منتشر شده است. بیشتر بدانید!