گل سرخ، پاره آتشی است از حریق اندرون زمین،
فریادی از عشق،
فریادی از دوست داشتن.
هر گلبرگ،
چکّهی خونی است، فروچکیده از گلوی چوک خاک:
چوکی که خویشتن را از شاخهی آفتاب در آویخته است.
گل سرخ آوازهای در هم تنیدهی حق است.
با عشق، در پس این پردههای خون گرفته بارها دیدار کردهام.
گل سرخ، پیغام خون آلود آتش به خاک و آب و باد است.
آن را از من بپذیر و بدان که زبان ِزبانهای است که در آن
خروشهاست.
گل سرخ
نشان بوسههای خورشید بر رخسار زمین،
گل سرخ داستان در خون شنا کردن و خندیدن است.
1367/1/13