اقیانوس،
قفسی است سیمین که سیمرغ جزر و مد را در آن به دام انداختهاند.
* * *
آب.
شباروزی دو بار،
بالهای خویش را میبندد و میگشاید.
بخار گفت:
«سیمرغ به سوی افلاک در پرواز است!»
باران گریست که چرا بیهنگام بر خاک باید افتاد!
هلال ماه، قهقهه سرداد که قفس سیمرغ را از چنگک ما در آویختهاند.
* * *
معشوق من، خود را از دار روشنایی، در آویخته است.
یا اقیانوس،
در کار بسیجیدن جزر و مد است.
تا دیوانگان،
جنون تازه میکند
و چون سگان، پارس کردن میگیرد!
اگر او را ماه میخوانم ازآن است
که
زندگانی او نیز میان دو هلال در گذار است.
1371/11/20