به پسرم نيايش كه نام او يادآور پيوستگيهاي من به آسمان است.
بهار فرّ و گم اندر شكوه پاييز است.
نه كينهتوزي آموخته است از مادر؛
نه برده مهر من از ياد، گرچه ناچيز است.
پر است از نفس بامداد لهجهي او؛
نه ترك خطهي شيراز و ني ز تبريز است.
خيال خامتر از او پسر ندارم من؛
هميشه باغچهي خواب او دلانگيز است.
هم از خداست پر و هم تهي است از ابليس
كه هم گشادهترين است و هم دلاويز است.
از آفتاب نسب دارد اين گدازهي نور
كه هم زلال و روان است و هم سحرخيز است.
همه تنيدهي عشق است تار و پود او را.
نهان نميكنم امّا كه هوش او تيز است.
بيا دوباره بروييم دانهوار از خاك؛
«كنون كه باده فرحبخش و باد گلبيز است»
شعری که خواندید، غزل «از آسمان نسب میبرد» سروده قدمعلی سرامی است. برای خواندن غزلهای دیگری از دکتر قدمعلی سرامی کلیک کنید.