استخوان كي حريف پولاد است؟!
هيچ از خويشتن نپرسيدم
كه سگ گلّه را چه افتاده است؟
چيست تا اين كه گرگ از اوست به خشم،
اين كه روباه از او به فرياد است؛
دم تكان ميدهد براي شبان،
در پرستاري وي استاد است!
گويي او را ز راه و رسم سگي،
هيچ جز چاكري نه در ياد است!»
* * *
مرد قصّاب گفت: «داد مزن
كه نه آيين آسمان داد است؛
آن سگ گلّه ديده بود كه گرگ،
مهربانتر ز آدميزاد است!
هر كجا تيغمان بريد، بريد؛
داد و بيداد برّه، بيداد است!»